مسعود
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1388 ساعت 03:01 ب.ظ
چیزی نمیتوانم بگویم دوست من... ما نیز ...
یک دوست
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1388 ساعت 07:44 ب.ظ
سلام هنوز هم نتونستم باور کنم انروز که بچه ها بم گفتند زهره تصادف کرده تا ساعتها شوکه بودم خیلی غصه خوردم بیصدا گریه کردم امروز چفدر به یادش بودم من و زهره بارها با هم در مورد شیرازیها شوخی می کردیم اخه منم شوهرم شیرازیه .نمیدونم خیلی سخته .تو تموم این مدت به شما فکر می کردم که چطور به خونه ای میرید که صدای خنده زهره نیست زهره فکر کنم الان خوشحاله چون پیش مامانشه ولی ما با هر یاداوری دلمونو چقدر می سوزه.روحش شاد فقط می تونم بگم خدا صبرتون بده
غریبه
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1388 ساعت 10:59 ب.ظ
بعضی وقتا فکر میکنم خدا هم حسودیش میشه به اونایی که دوستشون داره ...
حجت
پنجشنبه 10 اردیبهشتماه سال 1388 ساعت 11:20 ق.ظ
امروز -۵ شنبه- باید زود خانه بروم آخه باید برویم خیابان برای خرید
خدایا چی بخریم؟ خوب حتما یه سری به شهر کتاب بوستان میزنیم معمولا چیزهای خوبی دارد کتاب - سی دی - آها راستی اون تابلوهایی که شهر کتاب دارد - اون سه تکهها را میگویم آخه یادم هست که دوست داشت
راستی اگه تونستم یه بلوز- تی شرت یا لباس خوشگل هم برایش میخریم اصلا بهتره این مساله رو به نفیسه واگذار کنم اون هم سلیقه اش خوبه هم با ... خیلی عیاقه و سلیقه اش رو میدونه
راستی زود هم بریم برای قابلمه پارتی امون واخ که چه قدر دلم برای خورشت فسنجونش تنگ شده امروز به فسنجونش برسم قسم میخورم که قید رژیم رو می زنم
چه شب جمعه ای بشه این شب جمعه! چه قابلمه پارتی بشه قابلمه پارتی این ماه!!! چه قدر این شب چمعه بهمون خوش میگذره
چیزی نمیتوانم بگویم دوست من... ما نیز ...
سلام
هنوز هم نتونستم باور کنم انروز که بچه ها بم گفتند زهره تصادف کرده تا ساعتها شوکه بودم
خیلی غصه خوردم بیصدا گریه کردم امروز چفدر به یادش بودم من و زهره بارها با هم در مورد شیرازیها شوخی می کردیم اخه منم شوهرم شیرازیه .نمیدونم خیلی سخته .تو تموم این مدت به شما فکر می کردم که چطور به خونه ای میرید که صدای خنده زهره نیست زهره فکر کنم الان خوشحاله چون پیش مامانشه ولی ما با هر یاداوری دلمونو چقدر می سوزه.روحش شاد
فقط می تونم بگم خدا صبرتون بده
بعضی وقتا فکر میکنم خدا هم حسودیش میشه به اونایی که دوستشون داره ...
امروز -۵ شنبه- باید زود خانه بروم
آخه باید برویم خیابان برای خرید
خدایا چی بخریم؟ خوب حتما یه سری به شهر کتاب بوستان میزنیم معمولا چیزهای خوبی دارد کتاب - سی دی - آها راستی اون تابلوهایی که شهر کتاب دارد - اون سه تکهها را میگویم آخه یادم هست که دوست داشت
راستی اگه تونستم یه بلوز- تی شرت یا لباس خوشگل هم برایش میخریم
اصلا بهتره این مساله رو به نفیسه واگذار کنم اون هم سلیقه اش خوبه هم با ... خیلی عیاقه و سلیقه اش رو میدونه
راستی زود هم بریم برای قابلمه پارتی امون واخ که چه قدر دلم برای خورشت فسنجونش تنگ شده امروز به فسنجونش برسم قسم میخورم که قید رژیم رو می زنم
چه شب جمعه ای بشه این شب جمعه! چه قابلمه پارتی بشه قابلمه پارتی این ماه!!! چه قدر این شب چمعه بهمون خوش میگذره
آخه میدونید امشب - 5 شنبه 10 اردیبهشت- تولد زهره است....